لباس براي بزرگترها و حتي براي كودكان حاوي ارزشها و بيانگر مفاهيم مختلفي است.به همين جهت معمولاً بر سر لباس ميان كودك و پدر و مادر مشاجره ايجاد مي شود. براي نمونه اغلب پدر و مادرها لباس را وسيله اي براي زيباتر كردن ظاهر كودك مي شناسند. بعضي ديگر دوست دارند كه فرزند آنها هميشه آراسته و مرتب باشد، چرا كه اين دسته از پدر و مادرها چنين مي پندارند كه آراسته بودن كودك نشانگر مرتب و آراسته بودن والدين او است،برخي ديگر ممكن است لباسهاي كودك را مشابه لباس خود انتخاب نمايند. هيچ یك از اين مباني ارزشي، براي كودك مهم نيستند، او فقط دوست دارد كه لباسهايش راحت و مشابه ديگر همبازي هايش باشد تا در ميان آنها احساس تفاوت نكند و به موازات همه اينها به مقدار كافي زيبا باشد.
نكاتي كه كودك در مورد لباس به آنها اهميت مي دهد به قرار زير مي باشد: (در ادامه مطلب...)
كمك به كودك خود در آموختن رياضيات
بسياري از اوليا براي كمك به كودك خود در آموختن رياضيات ، سعي ميكنند به روشهاي گوناگون متوصل شوند تا مفاهيم پيچيده ي رياضي را به او بياموزند . براي اينكه كودك بهترين كمك را دريافت كند ، بايد هدف را ايجاد اشتياق هرچه بيشتر در نظر گرفت و سعي كرد تا آنجا كه ممكن است فشار را كاهش داد . انگيزه ي يادگيري را با نشان دادن كاربرد گسترده رياضي در زندگي روزمره و اينكه خود اوليا احساس منفي خود را از رياضي به كودك القا نكنند ، مي توان قوي تر ساخت . سعي كنيد احساس شخصي شما نسبت به رياضي ، شناخت كودك را از دنياي اعداد و محاسبات تحت تاثير قرار ندهد.
1) عوامل فردی
عوامل متعددی از جمله سن، جنس، توقعات والدین و یا اجتماع و محتویات مطالب مورد آزمون میتواند با اضطراب امتحان ارتباط داشته باشد و در همین راستا مطالعات زیادی جهت درک ریشههای این معضل صورت گرفته است. ارزیابی منفی فرد از خودش میتواند هسته مرکزی اضطراب امتحان باشد. به علاوه اضطراب امتحان ارتباط نزدیکی با فقدان اعتماد به نفس، ناتوانی برای حل مسئله و احساس خودکارآمدی دارد.
اضطراب امتحان تا حدود زیادی با افکار منفی و ارزیابیهای بدبینانه از امتحان رابطه دارد و ممکن است موجب تغییر در اسنادهای دانشآموزان و دانشجویان شود و نیز خودپنداره و رفتار منفی آنها را تغییر دهد. توبیاس (1985) اعتقاد داشت که اضطراب امتحان به دلیل عادتهای مطالعه نامناسب و ناکارآمد است. با وجود این، افراد دارای اضطراب امتحان بالا مشكلاتی در تمرکز گزارش میکنند و به طور واقعی در مراحل پایانی و نزدیک به امتحان مطالعه کمی دارند (واگ و پاپس دورف، 1996).
جویس و مردیت (2007) نشان دادند شخصیت نقش مهمی را در عملکرد عاطفی و هیجانی مؤثر و اثربخش به جای میگذارد. علی محمدی (1375) در مطالعه ای دریافت که بین اضطراب و برون گرایی ارتباط منفی وجود دارد. چامورو و فرنهام (2002) دریافتند که خصوصیات شخصیتی همچون روان رنجوری و برون گرایی به طور معناداری با سطوح اضطراب امتحان مرتبط است. رحیمی (1379) در مطالعه خود گزارش کرد که فقدان هوشیاری نسبت به خود، ناایمنی پارانویایی، و گرایش به گنهکاری در ایجاد اضطراب نقش معناداری دارد. بنابراین اضطراب امتحان یک ویژگی و خصیصه شخصیتی است که از ساختار شخصیتی و شناختی فرد نشأت میگیرد. درون گرایی با اضطراب رابطه مثبتی دارد (خسروی و بیگدلی، 1387).